پرسشهایی پیرامون آغازظهورامام زمان(علیه السلام)
پرسشهایی پیرامون آغازظهورامام زمان(علیه السلام)
پرسشهایی پیرامون آغازظهورامام زمان(علیه السلام)
نويسنده:پایگاه اطلاع رسانی مهدویت
پاسخ: با توجه به روايات به صورت خلاصه ميتوان چنين گفت:
وقتي مردم جهان آماده پذيرش حضرت شدند، با ديدن علايم ظهور نگاهها متوجه مكه ميشود. حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با اذن و امر خدا همراه با 313نفر از ياران در مسجد الحرام ظاهر ميشوند و با معرفي خود ظهور را اعلام كرده و مردم را به سوي خدا و پيروي از خود دعوت ميكند. با اعلام ظهور، ياران ديگر حضرت نيز به طرف مكه حركت ميكنند تا اين كه جمعيت ياران به ده هزار نفر ميرسد و حضرت خروج ميكند. مكه را به تصرف در ميآورد و پس از اصلاح امور به طرف مدينه حركت ميكند. با تصرف اين شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه ميافتد. البته در طول حركت ياران ديگري نيز به سپاه حضرت افزوده ميشود. در عراق پس از ارشاد و راهنمايي، به جنگ با معاندان و لشكر ظالم سفياني ميپردازد كه در نهايت به پيروزي حضرت و كشته شدن سفياني و سپاه او ميانجامد. سپس حضرت براي فتح بيت المقدس اقدام ميكند. نزول حضرت عيسي(علیه السلام) و نماز خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(علیه السلام) باعث ميشود افراد زيادي از اهل كتاب به اسلام گرايش پيدا كنند و سر انجام با فرستادن ياران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پيروزي نهايي براي اسلام رقم ميخورد.
آنچه از روايات استفاده ميشود اين است كه با ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مديريت جامعه انساني در دستان آن امام معصوم قرار ميگيرد و با از بين رفتن مظاهر شرك و فساد، جهان به صورت يكپارچه تحت حاكميت آن بزرگوار اداره ميشود.
در آن روز؛ دين اسلام استقرار كامل يافته و بر همه دينها غلبه ميكند.(توبه، آيه 32و33)
امنيت كامل بر جهان سايه ميافكند و عبادت صحيح و خالصانه واقع ميشود.(نور، آيه 55)
زمين از آن بندگان صالح خواهد شد(انبياء، آيه 105).
عدالت فراگير شده، علم به بالاترين درجه شكوفايي خواهد رسيد. زمين بركات خود را آشكار ميكند، عقول كامل شده و رشد در همه زمينهها اتفاق ميافتد.(ر.ك نگين آفرينش نوشته جمي از محققين).
ما اين اميد را داريم كه زمان ظهور را درك كرده و در ركاب حضرت باشيم، ولي اگر عمر ما به زمان ظهور متصل نشد؛ بنابرآنچه از قرآن و روايات استفاده ميشود، اين است كه گروهي از مؤمنان ـ كه قبل از ظهور از دنيا رفتهاند ـ به اذن خدا به دنيا برميگردند و در ركاب حضرت و جزء ياران او خواهند بود. ياران آن بزرگوار هم از افرادي هستند كه در زمان ظهور زندهاند و هم از كسانياند كه قبل از ظهور از دنيا رفته و دوباره زنده ميشوند. لذا از ما خواسته شده كه هر روز صبح دعاي عهد بخوانيم(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) امام صادق(علیه السلام) در روايتي فرمود: هر كس قبل از صبح اين دعا را بخواند؛ از ياران قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود و اگر پيش از ظهور بميرد، دوباره زنده شده و از قبر خارج ميشود. در متن اين دعا نيز ما از خدا ميخواهيم اگر قبل از ظهور از دنيا رفتيم دوباره زنده شويم: «اللهم ان حال بيني و بينه الموت...».
پاسخ: سخن جنگ و خونريزيها در دو مرحله مطرح ميشود:
الف. قبل از ظهور: در مورد جنگهاي قبل از ظهور مطلب خاصي كه از درجه اعتبار برخودار باشد بيان نشده است. بلكه به صورت كلي از مرگ و ميرهاي زياد و جنگ و كشتار خبر داده شده است. از اين رو به زمان و مكان و گروه خاصي نميتوان اشاره كرد. به علاوه كه اين حوادث مربوط به اختيار انسانها است و لذا انسان ميتواند با برخي اختيارها و انتخابها از بروز برخي حوادث جلوگيري كند. لذا در آيه قرآن به لوح محو و اثبات اشاره شده است.
البته اگر رويدادهاي ناخوشايند واقعاً بخواهد رخ بدهد، اهل بيت به ما آموزش دادهاند كه با دعا و حركت سنجيده بلا را از خود دور كنيد تا در گروه نجات يافتگان باشيد.
ب. هنگام ظهور: آنچه از مجموع روايات به دست ميآيد اين است كه چون حضرت حركت خود را با تبليغ و تبيين كامل شروع ميكند اكثر قريب به اتفاق مردم با توجه به فطرت الهي خود، پيام و دعوت حضرت را ميپذيرند، و جنگ و كشتار در مقياس كوچكي رخ ميدهد.
پاسخ: مرجع اصلي در زمان ظهور امام معصوم است كه به علم الهي متصل ميباشد. او چون عالم به همه امور ظاهر و مخفي است، به درستي شايستگان و بندگان صالح را ميشناسد و چون معصوم است، در تشخيص و انتخاب حق، دچار انحراف نميشود و هر كس را ـ كه بر اساس موازين ديني و اخلاقي شايسته باشد ـ برميگزيند. هنجار ها و ارزشهاي ديني براي او معلوم و از هر اشتباهي به دور است ، از اين رو همه چيز طبق دين صحيح تعريف شده و امور بر اساس فرمانهاي الهي انجام ميشود.
پاسخ: در برخي از روايات مربوط به حوادث ظهور، سخن از طلوع خورشيد از مغرب مطرح شده است. در اين كه مراد از اين سخن چيست، مطالب مختلفي مطرح شده است از جمله اين كه مراد خود حضرت باشند، چنانچه در روايتي آمده است «و هو الشمس الطالعة من مغربها»؛«او (مهدي) خورشيدي است كه از مغرب طلوع ميكند(مراد مكه است)»(بحار الانوار، ج52، ص195). البته مراد از روايت، اصل دين نيست.
پاسخ: با توجه به روايات ميتوان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: «دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر ميشود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت(علیهم السلام) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدس امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت برميبندد؛ سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل ميگردد(و از آنجا به ساير شهرها پخش ميشود) به گونهاي كه باقي نميماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(علیه السلام) واقع ميشود ... علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميشود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) ميشود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نميدارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي ميدهد. از امام كاظم(علیه السلام) نقل شده است: «مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، دور او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهناند و بادهاي تند(حوادث) نميتواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين خروج ميكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً برخواستهي خود تاكيد ميكنند ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميكشند، در مقابل دشمن ميايستند تا حق به آنها داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(علیه السلام))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آنها اشاره شده است را ميتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل ميگيرند. در حديثي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع ميكنند با قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و با او قيام ميكنند و او را ياري ميكنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت(علیهم السلام) است و زمينهسازي براي ظهور ميكند.
در برخي از روايات اهل بيت(علیهم السلام) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(علیه السلام) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه، زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(علیه السلام) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند.
پاسخ: با توجه به اين كه زمان ظهور مشخص نيست، زمان نشانههاي مرتبط نزديك به آن نيز مشخص نيست. بنابراين، سخن گفتن از نزديكي يا دوري آن، امري پسنديده نيست.
البته، عدهاي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيدهاند كه دورهاي كه در آن زندگي ميكنيم همان دورهي آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخر الزمان نشانههايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و ... كه اين نشانهها در دورهي زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخر الزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق ميشود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و معرفي ايشان به دنيا، آمادگي و اقبال مردم به پذيرش ايشان، بيشتر شده و اميد به ظهور هم بيشتر شده است.
به عبارت ديگر حركت عمومي كشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرايي و به عبارت ديگر، توجه به تشكيلات بين المللي و اتحاديههاي منطقهاي و فاصله گرفتن از جزء گرايي، ملتها را به اين نتيجه رسانده كه براي آينده بهتر بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهكدهاي كوچك دانست. طبعاً، اين پديده نياز به يك قانون عمومي و بين المللي را تشديد ميكند. اين رويداد، آمادگي مردم را براي پذيرش يك حاكميت فراگير، بيشتر كرده است.
ظهور انقلاب اسلامي كه منادي و معرف حقايق اسلام(در حد ممكن) بود، باعث توجه بيشتر جهانيان به اسلام شد و روحيه كفر ستيزي و مبارزه با ظلم در ميان ملتها، به ويژه مسلمانان بيشتر شده است؛ به گونهاي كه اصولگرايي اسلامي، يكي از جرياناتي است كه منافع غرب را به خطر انداخته است. برخي از علما نيز معتقدند: همان گونه كه غيبت دو مرحلهاي بود و غيبت صغرا براي ايجاد آمادگي مردم براي ورود به غيبت كبرا لازم بود؛ همين طور ظهور نيز ممكن است دو مرحلهاي باشد و با ظهور صغرا ـ كه در انقلاب اسلامي ايران تجلي يافته ـ مردم با حقيقت قيام امام زمان(علیه السلام) آشنايي بيشتري پيدا كرده و براي ظهور اصلي و قيام جهاني حضرت آماده ميشوند.
به هر حال ما در عين آن كه بايد اميد به تعجيل در فرج داشته باشيم و آمادگي براي ظهور را در خود تقويت بكنيم، ولي نبايد فكر خود را متوجه اموري بكنيم كه از محدودهي علم ما فراتر است و راهي براي دسترسي به آن نداريم. لذا سخن از نزديكي علايم، امري قابل قبول نيست.
پاسخ: زمان ظهور مخفي است، و كسي از آن خبر ندارد. در روايات متعددي از ائمه(علیهم السلام) نقل شده است: ما وقتي براي ظهور نميگوييم و هر كس تعيين كند، دروغگو است.
بله، چون ظهور امري است كه نياز به زمينه سازي دارد و جهان بايد آمادگي براي ظهور داشته باشد، برخي از بزرگان ـ با توجه به وضعيت كنوني جامعه بشري ـ امر ظهور را نزديك دانسته و اين نويد را دادهاند كه احتمالا بتوانيم زمان ظهور را درك كنيم. بايد توجه داشت كه ما هر چند اميد داريم ظهور را درك كنيم؛ ولي بايد داراي چنان معرفت و روحيه انتظاري باشيم كه اگر امر ظهور تاخير داشت، دچار مشكل در اعتقاد و روحيه نشويم؛ بلكه همه تلاش و كوشش خود را در زمينه اطلاعات الهي و زمينه سازي براي ظهور به كار گيريم.
پاسخ: امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر رحمت و مهر و عطوفت الهي است. ایشان به امر خدا براي نجات انسانها و راهنمايي آنها به طرف سعادت و كمال ظهور ميكند. ایشان همانند طبيب مهرباني است كه بديها و تباهيها را از جامعه انساني دور ميكند. ایشان با اجراي عدالت، منافع و امكانات را در اختيار همه قرار ميدهد و جلوي ظلم و ستم را ميگيرد. در دوران ایشان امنيت و آرامش فراگير ميشود و بركات زمين آشكارتر ميگردد. پس ظهور منتهاي آرزوي هر انسان بايد باشد. كسي از دوران ظهور ميترسد كه فقط به فكر ظلم و فساد است.
پاسخ: در مورد «روز ظهور» روايات مختلفي وجود دارد؛ برخي روز جمعه، بعضي روز شنبه و در بعضي ديگر روز عاشورا به عنوان روز ظهور مطرح شده است.
البته بعضي از روايات قابل جمع است، براي مثال روز عاشورا روز شنبه هم باشد؛ چنان كه در روايتي از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «كأني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن و المقام»؛ «گويا قائم را ميبينيم روز عاشورا ـ كه روز شنبه است ـ بين ركن و مقام [در مسجد الحرام] ايستاده است».(بحار الانوار، ج52، ص29، ج30).
ولي روايات روز شنبه، منافي با روايت نقل شده از امام صادق(علیه السلام) است كه ميفرمايند: «يخرج قائمنا اهل البيت يوم الجمعه»؛«خروج ميكند قائم ما اهل بيت روز جمعه»(بحار الانوار، ج52، ص279، ح6). برخي از محققان اين دو روز را حمل بر دو مرحله از جريان ظهور ميكنند: مرحله ظهور و مرحله خروج. به هر حال، سخن قطعي در اين زمينه دشوار است.
پاسخ: ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وقايع بسيار مهم و سرنوشت ساز تاريخ بشريت و بستر تحقق وعدههاي الهي است. از اين رو وقايع گذشته و آينده تاريخ ميتواند تأثير مثبت يا منفي در آن داشته باشد.
ارتباط غرب با ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دو بخش قابل بررسي است:
1. تأثير مثبت:
الف. از آنجا كه شاخصهي غرب و تمدن غربي قبل از رنسانس و بعد از آن به دو شكل مختلف نماد فساد و ظلم و تبعيض بوده است، همواره ميزان نااميدي انسانها به برقراري عدالت كامل در تمام ابعاد را بيشتر كرده است. و اين نا اميدي بشريت را به يك نقطه اميد و نجات، آرزومند ساخته است.
انسانها از وعدههاي غير واقعي غرب براي حاكميت دموكراسي و آزادي و عدالت نا اميد شدهاند، و به عجز برنامههاي دست ساخته بشر و در رأس آنها برنامه غرب براي حاكميت نهايي و مطلق در پايان تاريخ، پي بردهاند.
گرايش و حمايت مردم دنيا از نداهاي عدالتخواهي و صلح طلبي در كشورهاي مختلف مؤيد خوبي براي اين ادعاست. اين نا اميدي از حاكمان بشري و گرايش به عدالت خواهي، انسانها را براي پذيرش يك رهبر الهي و يك حكومت جهاني جهت برقراري عدالت در جهان آماده ميسازد و اين ميتواند زمينهساز حكومت و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. البته اين تأثير به صورت غير مستقيم و بدون خواست غرب صورت ميگيرد.
ب. پيشرفت علم، تكنولوژي و فناوري در جهان كه عمدتاً در غرب اتفاق افتاده است و روز به روز بيشتر ميشود باعث شده كه ارتباطات مردم جهان، مرزهاي خاكي را در نوردد و فرهنگهاي جوامع را به تعامل وا دارد. اين تعامل فرهنگي و استفاده مشترك و همگاني از علوم و پيشرفتهاي آن، باعث هم گرايي و نزديكي نوع تفكرها خواهد شد و اين ميتواند يكي از زمينههاي ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) باشد. زيرا يك حكومت واحد جهاني لازمهاش توحيد در فرهنگ و تفكر از سويي، و بهرهبرداري مشترك و يكسان از مواهب طبيعي براي عموم مردم جهان از سوي ديگر، است.
پس ميتوان گفت تمدن غربي از لحاظ سياسي و علمي به طور ناخواسته و غير مستقيم عاملي براي حركت جهان به سوي ظهور است.
2. تأثير منفي: تمدن غربي در مقابل انديشه مهدويت ساكت نمانده است و عمدتاً از دو زاويه به مبارزه و ستيز با اين تفكر پرداخته است. از يك سو با رواج كفر و الحاد و دور كردن انسانها از تفكر الهي و انديشه دين مداري، مبارزه منفي خود را برنامه ريزي كرده است و براي اجراي اين نقشه از اهرم فساد و رواج بي بند و باري بين مردم دنيا اعم از جوامع غربي و اسلامي ، باعث نوعي "غفلت حداكثري" از عدالت خواهي و انسانيت شده است. اين عدالت خواهي شاخصه انديشه مهدويت و نجات بخش است و غفلت از آن دوري از زمان ظهور را رقم ميزند.
از سوي ديگر با برنامه ريزي متقابل و رودر رو با انديشه مهدويت به مبارزه جويي ميپردازد.
براي نمونه ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
الف. تهيه فيلمهاي ضد ديني و ضد مهدوي مانند "پيشگوييهاي نوستراداموس" و بازي كامپيوتري جنگ خليج "يا مهدي"؛
ب. مهدي تراشي و حمايت از چنين حركتهايي كه باعث لوث شدن و ترديد مردم در اصل انديشه مهدويت است؛
ج. تهيه بازيهاي كامپيوتري ضد ديني و ضد اخلاقي و ضد مهدوي براي تأثير گذاري در تفكر و رفتار نسل آينده؛
د. مقابله با حركتهاي عدالت خواهي در جوامع دنيا و توسل به قدرت نظامي براي سركوبي آن مانند حمله آمريكا به افغانستان، عراق و توطئه مستقيم و غير مستقيم براي سركوبي حركت عظيم عدالت طلبي در جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا كنون.
1. متفكران 2. سياستمداران
هر دسته نيز به دو گروه تقسيم ميشوند و مجموعاً چهار گروه را تشكيل ميدهند:
متفكران ديني، متفكران مادي؛ سياستمداران عدالت خواه، سياست مداران قدرت طلب.
هر يك از اين چهار گروه به نوعي تأثير مثبت يا منفي در زمان ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارند:
الف. متفكران ديني و سياستمداران عدالت خواه:
اين دو گروه بر اساس رشد، آگاهي و بيداري فطرت انساني و الهي خود ميتوانند تأثير مثبت در ظهور داشته باشند. زيرا مردم جهان را براي پذيرش آن واقعه عظيم تاريخ يعني ظهور و حاكميت عدالت نهايي در جهان آماده ميسازند.
ب. متفكران مادي و سياستمداران قدرت طلب:
اين دو گروه براي رسيدن به حاكميت بر مردم جهان و استثمار آنها در تمامي ابعاد علمي، فرهنگي، اخلاقي، فكري و نظامي، و طبيعتاً در جهت مقابله با تفكر عدالتخواهي و حق طلبي و رفع ظلم و فساد از جوامع قدم برداشته و تمام تلاش خويش را براي دور نمودن مردم جهان از اين تفكر بكار خواهند گرفت. و لذا تأثير منفي و مستقيم در دور شدن ظهور خواهند داشت.
لذا با توجه به تأثيرات مثبت و منفي غرب در نزديكي و يا دور شدن ظهور حضرت مهدي(علیه السلام)، بايد در جهت تقويت تأثير مثبت و يا مقابله با تأثير منفي برنامه ريزي نمود.
براي آگاهي بيشتر به منابع زير رجوع فرماييد: 1. مجله انتظار مقاله مهدي ستيزي، حكومت حهاني و جهاني ساز، 2. انتظار شماره 6، 3.كتاب در انتظار ققنوس ص309، 4.مجله موعود، 5. مجله انتظار نوجوان ،شماره 5.
پاسخ: امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زماني ظهور میکنند که شرایط آن فراهم شده باشد؛ يعني، افرادي باشند که واقعا یار و یاور امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند. او را شناخته و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظه ای دست از یاری و حمایت بر ندارند. از طرفی مردم آمادگی پذیرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند... و این زمانی است که مردم در زندگی خود یاد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه ای باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعیت مردم جهان نيز به گونهای باشد که منتظر ظهور مرد آسمانی باشند.
پاسخ: هر چند امام عصر(علیه السلام) انسان كامل بوده و دعاي ايشان نزد حضرت حق مستجاب است، ولي بايد دانست كه خداوند اين جهان را بر پايه اسباب قرار داده است بدين معني كه براي تحقق هر پديده بايد شرايط آن فراهم شود. قيام جهاني حضرت چون با جامعه انساني در ارتباط است و انسانها داراي اختيار و انتخاب هستند و خود بايد چگونگي زندگي جمعي خود را رقم بزنند، بنابراين بايد انسانها بخواهند تا ظهور تحقق پذيرد. امام زمان(علیه السلام) هر چند دعا ميكند و براي امر ظهور تلاش كرده و زمينهسازي مينمايد، ولي اين كافي نيست بلكه تلاش انسانها نيز لازم است .
امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زماني ظهور میکند که شرایط آن فراهم شده باشد؛ يعني، افرادي باشند که واقعا یار و یاور امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند. او را شناخته و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظه ای دست از یاری و حمایت وي بر ندارند. از طرفی مردم آمادگی پذیرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند... و این زمانی است که مردم در زندگی خود یاد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه ای باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعیت مردم جهان نيز به گونهای باشد که منتظر ظهور مرد آسمانی باشند.
پاسخ: قيام و انقلاب جهاني امام مهدي(علیه السلام) نشانههايي دارد. دانستن اين علائم آثار مهمي در پي خواهد داشت. از آنجا كه اين نشانهها نويد بخش فرج مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است، وقوع هر يك از آنها نور اميد را در دلهاي منتظران، پر فروغتر خواهد كرد و براي معاندان و منحرفان مايه تذكر و هشدار خواهد بود تا از بدي و تباهي دست بردارند، همچنان كه منتظران را براي درك ظهور و كسب قابليت همراهي و حضور در كنار معصوم(علیه السلام) مهياتر خواهد كرد. علاوه بر اين كه آگاهي از اتفاقاتي كه در آينده رخ خواهد داد ميتواند ما را در برنامه ريزي مناسب براي مواجهه بهتر با آنها ياري دهد، همانگونه كه اين علائم معيار خوبي براي تشخيص مدعيان دروغين مهدويت است. بنابراين اگر كسي ادعاي مهدويت كرد ولي قيام او همراه با اين علائم نبود به سادگي ميتوان به دروغگو بودن او پي برد.
بايد توجه داشت علائم و نشانههايي كه در روايات متعدد و معتبر ما نقل شده است خيلي نيست.
در منابع روايي، بسياري از رخدادهاي طبيعي و غير طبيعي و دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نميتوان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانهها، برخي به عنوان «علايم حتمي ظهور» ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(علیه السلام) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج ميكند و با تصرف بخشهايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين ميكند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) خروج ميكند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر ميگردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه ميفرستد و چون به سرزمين بيداء ميرسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو ميبرد و هلاك ميشوند. (كنز العمال، ج14، ص272؛ ينابيع المودة، قندوزي، ص427).
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام ميكند و مردم را به حق و عدل دعوت ميكند. خروج يماني، اجمالا از نشانههاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، فردی بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل ميرسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(علیه السلام)، از آسمان به گوش ميرسد و همه مردم آن را ميشنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي(علیه السلام) است. امام باقر(علیه السلام) ميفرمايند:«ندا كنندهاي از آسمان، نام قائم ما را ندا ميكند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را ميشنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
پاسخ: بنابر روایات حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از مکه و مسجد الحرام ظهور می کند. در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: به درستی که قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان گروهی به عدد اهل بدر (313) از گردنه ذی طوی(کوهی کنار مکه) پایین می آید تا آنکه پشت خود را به حجر الاسود تکیه می دهد و پرچم پیروزی را به اهتزاز در می آورد.
همه مسلمین (چه عامه و چه خاصه) اتفاق دارند محل ظهور مکه و مسجد الحرام است.
پاسخ: در روايات، براي آن كه چرا روز جمعه روز ظهور است دليل خاصي مطرح نشده است. اما روز جمعه به علت ويژگيهايي كه دارد ميتواند به عنوان روز ظهور انتخاب شود:
ـ روز جمعه بهترين روز ايام هفته بوده و روز عيد مسلمين است؛
ـ روز جمعه روز رحمت است زيرا عذاب الهي از اهل عذاب(در عالم برزخ) برداشته ميشود.
ـ روز جمعه روزي است كه محبان امام زمان(علیه السلام) با خواندن دعاي ندبه آمادگي بيشتري براي امر ظهور دارند.
پاسخ: حركت عمومي كشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرايي و به عبارت ديگر، توجه به تشكيلات بين المللي و اتحاديههاي منطقهاي و فاصله گرفتن از جزء گرايي، ملتها را به اين نتيجه رسانده كه براي آينده بهتر بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهكدهاي كوچك دانست. طبعاً، اين پديده نياز به يك قانون عمومي و بين المللي را تشديد ميكند. اين رويداد، آمادگي مردم را براي پذيرش يك حاكميت فراگير، بيشتر كرده است.
ظهور انقلاب اسلامي كه منادي و معرف حقايق اسلام(در حد ممكن) بود، باعث توجه بيشتر جهانيان به اسلام شد و روحيه كفر ستيزي و مبارزه با ظلم در ميان ملتها، به ويژه مسلمانان بيشتر شده است؛ به گونهاي كه اصولگرايي اسلامي، يكي از جرياناتي است كه منافع غرب را به خطر انداخته است. برخي از علما نيز معتقدند: همان گونه كه غيبت دو مرحلهاي بود و غيبت صغرا براي ايجاد آمادگي مردم براي ورود به غيبت كبرا لازم بود؛ همين طور ظهور نيز ممكن است دو مرحلهاي باشد و با ظهور صغرا ـ كه در انقلاب اسلامي ايران تجلي يافته ـ مردم با حقيقت قيام امام زمان(علیه السلام) آشنايي بيشتري پيدا كرده و براي ظهور اصلي و قيام جهاني حضرت آماده ميشوند.
پاسخ: براي فلسفه ظهور، ادله مختلفي ميتوان بيان كرد؛ از جمله:
در فطرت انسانها، حق طلبي و عدالت خواهي نهفته و در درون جان و خميرمايه آنان رشد و تعالي، مهر ورزي و نيك خواهي، آسايش و آرامش همگاني، بيزاري از ظلم و فريب كاري، نفرت از تباهي و آلودگي نهادينه شده است. انسانها واقعاً زيبايي و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستيهاي ديگران رنج ميبرند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياري يكديگر برميخيزند. طبيعي است انساني كه داراي حيات اجتماعي است، زماني ميتواند به اميال فطري خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمي وقتي ميبيند مكتبهاي دست ساز بشر و حاكميت انسانهاي بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراواني ظلم و فساد، دردهاي بي شماري را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو ميكند كه روزي مرد آسماني، عالم به نيازها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومتش، حقيقت زيبايي خويش را جلوهگر سازد. بنابراين ظهور امام مهدي(علیه السلام) امري است كه فطرت آن را ميطلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطري، ظهور منجي را نويد داده است.
اگر از راه عقل بخواهيم به اين مطلب بنگريم، ميتوانيم بگوييم: يكي از صفات زيبايي الهي، لطف است. هر كجا فيض الهي امكان داشته باشد، لطف او ميطلبد اين فيض را برساند و از اين رو امامت ـ طبق تعريف شيعه ـ پس از رحلت پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معنا پيدا ميكند؛ چرا كه وجود امام و راهبري او انسان را به خدا نزديكتر و از معصيت دورتر ميكند. حال اگر مردم به گونهاي آماده شدند كه مديريت و حاكم امام معصوم را پذيرا گردند تا در سايه حكومت او، به طرف تعالي و قرب الهي حركت كنند، لطف خدا ميطلبد كه ظهور چنين فردي رقم بخورد.
پاسخ: با توجه به روايات به صورت خلاصه ميتوان چنين گفت:
وقتي مردم جهان آماده پذيرش حضرت شدند، با ديدن علايم ظهور نگاهها متوجه مكه ميشود. حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با اذن و امر خدا همراه با 313نفر از ياران در مسجد الحرام ظاهر ميشوند و با معرفي خود ظهور را اعلام كرده و مردم را به سوي خدا و پيروي از خود دعوت ميكند. با اعلام ظهور، ياران ديگر حضرت نيز به طرف مكه حركت ميكنند تا اين كه جمعيت ياران به ده هزار نفر ميرسد و حضرت خروج ميكند. مكه را به تصرف در ميآورد و پس از اصلاح امور به طرف مدينه حركت ميكند. با تصرف اين شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه ميافتد. البته در طول حركت ياران ديگري نيز به سپاه حضرت افزوده ميشود. در عراق پس از ارشاد و راهنمايي، به جنگ با معاندان و لشكر ظالم سفياني ميپردازد كه در نهايت به پيروزي حضرت و كشته شدن سفياني و سپاه او ميانجامد. سپس حضرت براي فتح بيت المقدس اقدام ميكند. نزول حضرت عيسي(علیه السلام) و نماز خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(علیه السلام) باعث ميشود افراد زيادي از اهل كتاب به اسلام گرايش پيدا كنند و سر انجام با فرستادن ياران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پيروزي نهايي براي اسلام رقم ميخورد.
منبع: www.imammahdi-s.com
وقتي مردم جهان آماده پذيرش حضرت شدند، با ديدن علايم ظهور نگاهها متوجه مكه ميشود. حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با اذن و امر خدا همراه با 313نفر از ياران در مسجد الحرام ظاهر ميشوند و با معرفي خود ظهور را اعلام كرده و مردم را به سوي خدا و پيروي از خود دعوت ميكند. با اعلام ظهور، ياران ديگر حضرت نيز به طرف مكه حركت ميكنند تا اين كه جمعيت ياران به ده هزار نفر ميرسد و حضرت خروج ميكند. مكه را به تصرف در ميآورد و پس از اصلاح امور به طرف مدينه حركت ميكند. با تصرف اين شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه ميافتد. البته در طول حركت ياران ديگري نيز به سپاه حضرت افزوده ميشود. در عراق پس از ارشاد و راهنمايي، به جنگ با معاندان و لشكر ظالم سفياني ميپردازد كه در نهايت به پيروزي حضرت و كشته شدن سفياني و سپاه او ميانجامد. سپس حضرت براي فتح بيت المقدس اقدام ميكند. نزول حضرت عيسي(علیه السلام) و نماز خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(علیه السلام) باعث ميشود افراد زيادي از اهل كتاب به اسلام گرايش پيدا كنند و سر انجام با فرستادن ياران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پيروزي نهايي براي اسلام رقم ميخورد.
آنچه از روايات استفاده ميشود اين است كه با ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مديريت جامعه انساني در دستان آن امام معصوم قرار ميگيرد و با از بين رفتن مظاهر شرك و فساد، جهان به صورت يكپارچه تحت حاكميت آن بزرگوار اداره ميشود.
در آن روز؛ دين اسلام استقرار كامل يافته و بر همه دينها غلبه ميكند.(توبه، آيه 32و33)
امنيت كامل بر جهان سايه ميافكند و عبادت صحيح و خالصانه واقع ميشود.(نور، آيه 55)
زمين از آن بندگان صالح خواهد شد(انبياء، آيه 105).
عدالت فراگير شده، علم به بالاترين درجه شكوفايي خواهد رسيد. زمين بركات خود را آشكار ميكند، عقول كامل شده و رشد در همه زمينهها اتفاق ميافتد.(ر.ك نگين آفرينش نوشته جمي از محققين).
ما اين اميد را داريم كه زمان ظهور را درك كرده و در ركاب حضرت باشيم، ولي اگر عمر ما به زمان ظهور متصل نشد؛ بنابرآنچه از قرآن و روايات استفاده ميشود، اين است كه گروهي از مؤمنان ـ كه قبل از ظهور از دنيا رفتهاند ـ به اذن خدا به دنيا برميگردند و در ركاب حضرت و جزء ياران او خواهند بود. ياران آن بزرگوار هم از افرادي هستند كه در زمان ظهور زندهاند و هم از كسانياند كه قبل از ظهور از دنيا رفته و دوباره زنده ميشوند. لذا از ما خواسته شده كه هر روز صبح دعاي عهد بخوانيم(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) امام صادق(علیه السلام) در روايتي فرمود: هر كس قبل از صبح اين دعا را بخواند؛ از ياران قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود و اگر پيش از ظهور بميرد، دوباره زنده شده و از قبر خارج ميشود. در متن اين دعا نيز ما از خدا ميخواهيم اگر قبل از ظهور از دنيا رفتيم دوباره زنده شويم: «اللهم ان حال بيني و بينه الموت...».
پاسخ: سخن جنگ و خونريزيها در دو مرحله مطرح ميشود:
الف. قبل از ظهور: در مورد جنگهاي قبل از ظهور مطلب خاصي كه از درجه اعتبار برخودار باشد بيان نشده است. بلكه به صورت كلي از مرگ و ميرهاي زياد و جنگ و كشتار خبر داده شده است. از اين رو به زمان و مكان و گروه خاصي نميتوان اشاره كرد. به علاوه كه اين حوادث مربوط به اختيار انسانها است و لذا انسان ميتواند با برخي اختيارها و انتخابها از بروز برخي حوادث جلوگيري كند. لذا در آيه قرآن به لوح محو و اثبات اشاره شده است.
البته اگر رويدادهاي ناخوشايند واقعاً بخواهد رخ بدهد، اهل بيت به ما آموزش دادهاند كه با دعا و حركت سنجيده بلا را از خود دور كنيد تا در گروه نجات يافتگان باشيد.
ب. هنگام ظهور: آنچه از مجموع روايات به دست ميآيد اين است كه چون حضرت حركت خود را با تبليغ و تبيين كامل شروع ميكند اكثر قريب به اتفاق مردم با توجه به فطرت الهي خود، پيام و دعوت حضرت را ميپذيرند، و جنگ و كشتار در مقياس كوچكي رخ ميدهد.
پاسخ: مرجع اصلي در زمان ظهور امام معصوم است كه به علم الهي متصل ميباشد. او چون عالم به همه امور ظاهر و مخفي است، به درستي شايستگان و بندگان صالح را ميشناسد و چون معصوم است، در تشخيص و انتخاب حق، دچار انحراف نميشود و هر كس را ـ كه بر اساس موازين ديني و اخلاقي شايسته باشد ـ برميگزيند. هنجار ها و ارزشهاي ديني براي او معلوم و از هر اشتباهي به دور است ، از اين رو همه چيز طبق دين صحيح تعريف شده و امور بر اساس فرمانهاي الهي انجام ميشود.
پاسخ: در برخي از روايات مربوط به حوادث ظهور، سخن از طلوع خورشيد از مغرب مطرح شده است. در اين كه مراد از اين سخن چيست، مطالب مختلفي مطرح شده است از جمله اين كه مراد خود حضرت باشند، چنانچه در روايتي آمده است «و هو الشمس الطالعة من مغربها»؛«او (مهدي) خورشيدي است كه از مغرب طلوع ميكند(مراد مكه است)»(بحار الانوار، ج52، ص195). البته مراد از روايت، اصل دين نيست.
پاسخ: با توجه به روايات ميتوان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: «دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر ميشود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت(علیهم السلام) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدس امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت برميبندد؛ سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل ميگردد(و از آنجا به ساير شهرها پخش ميشود) به گونهاي كه باقي نميماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(علیه السلام) واقع ميشود ... علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميشود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) ميشود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نميدارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي ميدهد. از امام كاظم(علیه السلام) نقل شده است: «مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، دور او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهناند و بادهاي تند(حوادث) نميتواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين خروج ميكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً برخواستهي خود تاكيد ميكنند ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميكشند، در مقابل دشمن ميايستند تا حق به آنها داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(علیه السلام))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آنها اشاره شده است را ميتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل ميگيرند. در حديثي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع ميكنند با قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و با او قيام ميكنند و او را ياري ميكنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت(علیهم السلام) است و زمينهسازي براي ظهور ميكند.
در برخي از روايات اهل بيت(علیهم السلام) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(علیه السلام) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه، زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(علیه السلام) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند.
پاسخ: با توجه به اين كه زمان ظهور مشخص نيست، زمان نشانههاي مرتبط نزديك به آن نيز مشخص نيست. بنابراين، سخن گفتن از نزديكي يا دوري آن، امري پسنديده نيست.
البته، عدهاي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيدهاند كه دورهاي كه در آن زندگي ميكنيم همان دورهي آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخر الزمان نشانههايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و ... كه اين نشانهها در دورهي زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخر الزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق ميشود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و معرفي ايشان به دنيا، آمادگي و اقبال مردم به پذيرش ايشان، بيشتر شده و اميد به ظهور هم بيشتر شده است.
به عبارت ديگر حركت عمومي كشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرايي و به عبارت ديگر، توجه به تشكيلات بين المللي و اتحاديههاي منطقهاي و فاصله گرفتن از جزء گرايي، ملتها را به اين نتيجه رسانده كه براي آينده بهتر بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهكدهاي كوچك دانست. طبعاً، اين پديده نياز به يك قانون عمومي و بين المللي را تشديد ميكند. اين رويداد، آمادگي مردم را براي پذيرش يك حاكميت فراگير، بيشتر كرده است.
ظهور انقلاب اسلامي كه منادي و معرف حقايق اسلام(در حد ممكن) بود، باعث توجه بيشتر جهانيان به اسلام شد و روحيه كفر ستيزي و مبارزه با ظلم در ميان ملتها، به ويژه مسلمانان بيشتر شده است؛ به گونهاي كه اصولگرايي اسلامي، يكي از جرياناتي است كه منافع غرب را به خطر انداخته است. برخي از علما نيز معتقدند: همان گونه كه غيبت دو مرحلهاي بود و غيبت صغرا براي ايجاد آمادگي مردم براي ورود به غيبت كبرا لازم بود؛ همين طور ظهور نيز ممكن است دو مرحلهاي باشد و با ظهور صغرا ـ كه در انقلاب اسلامي ايران تجلي يافته ـ مردم با حقيقت قيام امام زمان(علیه السلام) آشنايي بيشتري پيدا كرده و براي ظهور اصلي و قيام جهاني حضرت آماده ميشوند.
به هر حال ما در عين آن كه بايد اميد به تعجيل در فرج داشته باشيم و آمادگي براي ظهور را در خود تقويت بكنيم، ولي نبايد فكر خود را متوجه اموري بكنيم كه از محدودهي علم ما فراتر است و راهي براي دسترسي به آن نداريم. لذا سخن از نزديكي علايم، امري قابل قبول نيست.
پاسخ: زمان ظهور مخفي است، و كسي از آن خبر ندارد. در روايات متعددي از ائمه(علیهم السلام) نقل شده است: ما وقتي براي ظهور نميگوييم و هر كس تعيين كند، دروغگو است.
بله، چون ظهور امري است كه نياز به زمينه سازي دارد و جهان بايد آمادگي براي ظهور داشته باشد، برخي از بزرگان ـ با توجه به وضعيت كنوني جامعه بشري ـ امر ظهور را نزديك دانسته و اين نويد را دادهاند كه احتمالا بتوانيم زمان ظهور را درك كنيم. بايد توجه داشت كه ما هر چند اميد داريم ظهور را درك كنيم؛ ولي بايد داراي چنان معرفت و روحيه انتظاري باشيم كه اگر امر ظهور تاخير داشت، دچار مشكل در اعتقاد و روحيه نشويم؛ بلكه همه تلاش و كوشش خود را در زمينه اطلاعات الهي و زمينه سازي براي ظهور به كار گيريم.
پاسخ: امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر رحمت و مهر و عطوفت الهي است. ایشان به امر خدا براي نجات انسانها و راهنمايي آنها به طرف سعادت و كمال ظهور ميكند. ایشان همانند طبيب مهرباني است كه بديها و تباهيها را از جامعه انساني دور ميكند. ایشان با اجراي عدالت، منافع و امكانات را در اختيار همه قرار ميدهد و جلوي ظلم و ستم را ميگيرد. در دوران ایشان امنيت و آرامش فراگير ميشود و بركات زمين آشكارتر ميگردد. پس ظهور منتهاي آرزوي هر انسان بايد باشد. كسي از دوران ظهور ميترسد كه فقط به فكر ظلم و فساد است.
پاسخ: در مورد «روز ظهور» روايات مختلفي وجود دارد؛ برخي روز جمعه، بعضي روز شنبه و در بعضي ديگر روز عاشورا به عنوان روز ظهور مطرح شده است.
البته بعضي از روايات قابل جمع است، براي مثال روز عاشورا روز شنبه هم باشد؛ چنان كه در روايتي از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «كأني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن و المقام»؛ «گويا قائم را ميبينيم روز عاشورا ـ كه روز شنبه است ـ بين ركن و مقام [در مسجد الحرام] ايستاده است».(بحار الانوار، ج52، ص29، ج30).
ولي روايات روز شنبه، منافي با روايت نقل شده از امام صادق(علیه السلام) است كه ميفرمايند: «يخرج قائمنا اهل البيت يوم الجمعه»؛«خروج ميكند قائم ما اهل بيت روز جمعه»(بحار الانوار، ج52، ص279، ح6). برخي از محققان اين دو روز را حمل بر دو مرحله از جريان ظهور ميكنند: مرحله ظهور و مرحله خروج. به هر حال، سخن قطعي در اين زمينه دشوار است.
پاسخ: ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وقايع بسيار مهم و سرنوشت ساز تاريخ بشريت و بستر تحقق وعدههاي الهي است. از اين رو وقايع گذشته و آينده تاريخ ميتواند تأثير مثبت يا منفي در آن داشته باشد.
ارتباط غرب با ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دو بخش قابل بررسي است:
بخش اول:
1. تأثير مثبت:
الف. از آنجا كه شاخصهي غرب و تمدن غربي قبل از رنسانس و بعد از آن به دو شكل مختلف نماد فساد و ظلم و تبعيض بوده است، همواره ميزان نااميدي انسانها به برقراري عدالت كامل در تمام ابعاد را بيشتر كرده است. و اين نا اميدي بشريت را به يك نقطه اميد و نجات، آرزومند ساخته است.
انسانها از وعدههاي غير واقعي غرب براي حاكميت دموكراسي و آزادي و عدالت نا اميد شدهاند، و به عجز برنامههاي دست ساخته بشر و در رأس آنها برنامه غرب براي حاكميت نهايي و مطلق در پايان تاريخ، پي بردهاند.
گرايش و حمايت مردم دنيا از نداهاي عدالتخواهي و صلح طلبي در كشورهاي مختلف مؤيد خوبي براي اين ادعاست. اين نا اميدي از حاكمان بشري و گرايش به عدالت خواهي، انسانها را براي پذيرش يك رهبر الهي و يك حكومت جهاني جهت برقراري عدالت در جهان آماده ميسازد و اين ميتواند زمينهساز حكومت و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. البته اين تأثير به صورت غير مستقيم و بدون خواست غرب صورت ميگيرد.
ب. پيشرفت علم، تكنولوژي و فناوري در جهان كه عمدتاً در غرب اتفاق افتاده است و روز به روز بيشتر ميشود باعث شده كه ارتباطات مردم جهان، مرزهاي خاكي را در نوردد و فرهنگهاي جوامع را به تعامل وا دارد. اين تعامل فرهنگي و استفاده مشترك و همگاني از علوم و پيشرفتهاي آن، باعث هم گرايي و نزديكي نوع تفكرها خواهد شد و اين ميتواند يكي از زمينههاي ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) باشد. زيرا يك حكومت واحد جهاني لازمهاش توحيد در فرهنگ و تفكر از سويي، و بهرهبرداري مشترك و يكسان از مواهب طبيعي براي عموم مردم جهان از سوي ديگر، است.
پس ميتوان گفت تمدن غربي از لحاظ سياسي و علمي به طور ناخواسته و غير مستقيم عاملي براي حركت جهان به سوي ظهور است.
2. تأثير منفي: تمدن غربي در مقابل انديشه مهدويت ساكت نمانده است و عمدتاً از دو زاويه به مبارزه و ستيز با اين تفكر پرداخته است. از يك سو با رواج كفر و الحاد و دور كردن انسانها از تفكر الهي و انديشه دين مداري، مبارزه منفي خود را برنامه ريزي كرده است و براي اجراي اين نقشه از اهرم فساد و رواج بي بند و باري بين مردم دنيا اعم از جوامع غربي و اسلامي ، باعث نوعي "غفلت حداكثري" از عدالت خواهي و انسانيت شده است. اين عدالت خواهي شاخصه انديشه مهدويت و نجات بخش است و غفلت از آن دوري از زمان ظهور را رقم ميزند.
از سوي ديگر با برنامه ريزي متقابل و رودر رو با انديشه مهدويت به مبارزه جويي ميپردازد.
براي نمونه ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
الف. تهيه فيلمهاي ضد ديني و ضد مهدوي مانند "پيشگوييهاي نوستراداموس" و بازي كامپيوتري جنگ خليج "يا مهدي"؛
ب. مهدي تراشي و حمايت از چنين حركتهايي كه باعث لوث شدن و ترديد مردم در اصل انديشه مهدويت است؛
ج. تهيه بازيهاي كامپيوتري ضد ديني و ضد اخلاقي و ضد مهدوي براي تأثير گذاري در تفكر و رفتار نسل آينده؛
د. مقابله با حركتهاي عدالت خواهي در جوامع دنيا و توسل به قدرت نظامي براي سركوبي آن مانند حمله آمريكا به افغانستان، عراق و توطئه مستقيم و غير مستقيم براي سركوبي حركت عظيم عدالت طلبي در جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا كنون.
بخش دوم:
1. متفكران 2. سياستمداران
هر دسته نيز به دو گروه تقسيم ميشوند و مجموعاً چهار گروه را تشكيل ميدهند:
متفكران ديني، متفكران مادي؛ سياستمداران عدالت خواه، سياست مداران قدرت طلب.
هر يك از اين چهار گروه به نوعي تأثير مثبت يا منفي در زمان ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارند:
الف. متفكران ديني و سياستمداران عدالت خواه:
اين دو گروه بر اساس رشد، آگاهي و بيداري فطرت انساني و الهي خود ميتوانند تأثير مثبت در ظهور داشته باشند. زيرا مردم جهان را براي پذيرش آن واقعه عظيم تاريخ يعني ظهور و حاكميت عدالت نهايي در جهان آماده ميسازند.
ب. متفكران مادي و سياستمداران قدرت طلب:
اين دو گروه براي رسيدن به حاكميت بر مردم جهان و استثمار آنها در تمامي ابعاد علمي، فرهنگي، اخلاقي، فكري و نظامي، و طبيعتاً در جهت مقابله با تفكر عدالتخواهي و حق طلبي و رفع ظلم و فساد از جوامع قدم برداشته و تمام تلاش خويش را براي دور نمودن مردم جهان از اين تفكر بكار خواهند گرفت. و لذا تأثير منفي و مستقيم در دور شدن ظهور خواهند داشت.
لذا با توجه به تأثيرات مثبت و منفي غرب در نزديكي و يا دور شدن ظهور حضرت مهدي(علیه السلام)، بايد در جهت تقويت تأثير مثبت و يا مقابله با تأثير منفي برنامه ريزي نمود.
براي آگاهي بيشتر به منابع زير رجوع فرماييد: 1. مجله انتظار مقاله مهدي ستيزي، حكومت حهاني و جهاني ساز، 2. انتظار شماره 6، 3.كتاب در انتظار ققنوس ص309، 4.مجله موعود، 5. مجله انتظار نوجوان ،شماره 5.
پاسخ: امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زماني ظهور میکنند که شرایط آن فراهم شده باشد؛ يعني، افرادي باشند که واقعا یار و یاور امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند. او را شناخته و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظه ای دست از یاری و حمایت بر ندارند. از طرفی مردم آمادگی پذیرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند... و این زمانی است که مردم در زندگی خود یاد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه ای باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعیت مردم جهان نيز به گونهای باشد که منتظر ظهور مرد آسمانی باشند.
پاسخ: هر چند امام عصر(علیه السلام) انسان كامل بوده و دعاي ايشان نزد حضرت حق مستجاب است، ولي بايد دانست كه خداوند اين جهان را بر پايه اسباب قرار داده است بدين معني كه براي تحقق هر پديده بايد شرايط آن فراهم شود. قيام جهاني حضرت چون با جامعه انساني در ارتباط است و انسانها داراي اختيار و انتخاب هستند و خود بايد چگونگي زندگي جمعي خود را رقم بزنند، بنابراين بايد انسانها بخواهند تا ظهور تحقق پذيرد. امام زمان(علیه السلام) هر چند دعا ميكند و براي امر ظهور تلاش كرده و زمينهسازي مينمايد، ولي اين كافي نيست بلكه تلاش انسانها نيز لازم است .
امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زماني ظهور میکند که شرایط آن فراهم شده باشد؛ يعني، افرادي باشند که واقعا یار و یاور امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند. او را شناخته و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظه ای دست از یاری و حمایت وي بر ندارند. از طرفی مردم آمادگی پذیرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند... و این زمانی است که مردم در زندگی خود یاد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه ای باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعیت مردم جهان نيز به گونهای باشد که منتظر ظهور مرد آسمانی باشند.
پاسخ: قيام و انقلاب جهاني امام مهدي(علیه السلام) نشانههايي دارد. دانستن اين علائم آثار مهمي در پي خواهد داشت. از آنجا كه اين نشانهها نويد بخش فرج مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است، وقوع هر يك از آنها نور اميد را در دلهاي منتظران، پر فروغتر خواهد كرد و براي معاندان و منحرفان مايه تذكر و هشدار خواهد بود تا از بدي و تباهي دست بردارند، همچنان كه منتظران را براي درك ظهور و كسب قابليت همراهي و حضور در كنار معصوم(علیه السلام) مهياتر خواهد كرد. علاوه بر اين كه آگاهي از اتفاقاتي كه در آينده رخ خواهد داد ميتواند ما را در برنامه ريزي مناسب براي مواجهه بهتر با آنها ياري دهد، همانگونه كه اين علائم معيار خوبي براي تشخيص مدعيان دروغين مهدويت است. بنابراين اگر كسي ادعاي مهدويت كرد ولي قيام او همراه با اين علائم نبود به سادگي ميتوان به دروغگو بودن او پي برد.
بايد توجه داشت علائم و نشانههايي كه در روايات متعدد و معتبر ما نقل شده است خيلي نيست.
در منابع روايي، بسياري از رخدادهاي طبيعي و غير طبيعي و دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نميتوان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانهها، برخي به عنوان «علايم حتمي ظهور» ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(علیه السلام) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج ميكند و با تصرف بخشهايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين ميكند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) خروج ميكند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر ميگردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه ميفرستد و چون به سرزمين بيداء ميرسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو ميبرد و هلاك ميشوند. (كنز العمال، ج14، ص272؛ ينابيع المودة، قندوزي، ص427).
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام ميكند و مردم را به حق و عدل دعوت ميكند. خروج يماني، اجمالا از نشانههاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، فردی بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل ميرسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(علیه السلام)، از آسمان به گوش ميرسد و همه مردم آن را ميشنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي(علیه السلام) است. امام باقر(علیه السلام) ميفرمايند:«ندا كنندهاي از آسمان، نام قائم ما را ندا ميكند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را ميشنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
پاسخ: بنابر روایات حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از مکه و مسجد الحرام ظهور می کند. در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: به درستی که قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان گروهی به عدد اهل بدر (313) از گردنه ذی طوی(کوهی کنار مکه) پایین می آید تا آنکه پشت خود را به حجر الاسود تکیه می دهد و پرچم پیروزی را به اهتزاز در می آورد.
همه مسلمین (چه عامه و چه خاصه) اتفاق دارند محل ظهور مکه و مسجد الحرام است.
پاسخ: در روايات، براي آن كه چرا روز جمعه روز ظهور است دليل خاصي مطرح نشده است. اما روز جمعه به علت ويژگيهايي كه دارد ميتواند به عنوان روز ظهور انتخاب شود:
ـ روز جمعه بهترين روز ايام هفته بوده و روز عيد مسلمين است؛
ـ روز جمعه روز رحمت است زيرا عذاب الهي از اهل عذاب(در عالم برزخ) برداشته ميشود.
ـ روز جمعه روزي است كه محبان امام زمان(علیه السلام) با خواندن دعاي ندبه آمادگي بيشتري براي امر ظهور دارند.
پاسخ: حركت عمومي كشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرايي و به عبارت ديگر، توجه به تشكيلات بين المللي و اتحاديههاي منطقهاي و فاصله گرفتن از جزء گرايي، ملتها را به اين نتيجه رسانده كه براي آينده بهتر بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهكدهاي كوچك دانست. طبعاً، اين پديده نياز به يك قانون عمومي و بين المللي را تشديد ميكند. اين رويداد، آمادگي مردم را براي پذيرش يك حاكميت فراگير، بيشتر كرده است.
ظهور انقلاب اسلامي كه منادي و معرف حقايق اسلام(در حد ممكن) بود، باعث توجه بيشتر جهانيان به اسلام شد و روحيه كفر ستيزي و مبارزه با ظلم در ميان ملتها، به ويژه مسلمانان بيشتر شده است؛ به گونهاي كه اصولگرايي اسلامي، يكي از جرياناتي است كه منافع غرب را به خطر انداخته است. برخي از علما نيز معتقدند: همان گونه كه غيبت دو مرحلهاي بود و غيبت صغرا براي ايجاد آمادگي مردم براي ورود به غيبت كبرا لازم بود؛ همين طور ظهور نيز ممكن است دو مرحلهاي باشد و با ظهور صغرا ـ كه در انقلاب اسلامي ايران تجلي يافته ـ مردم با حقيقت قيام امام زمان(علیه السلام) آشنايي بيشتري پيدا كرده و براي ظهور اصلي و قيام جهاني حضرت آماده ميشوند.
پاسخ: براي فلسفه ظهور، ادله مختلفي ميتوان بيان كرد؛ از جمله:
در فطرت انسانها، حق طلبي و عدالت خواهي نهفته و در درون جان و خميرمايه آنان رشد و تعالي، مهر ورزي و نيك خواهي، آسايش و آرامش همگاني، بيزاري از ظلم و فريب كاري، نفرت از تباهي و آلودگي نهادينه شده است. انسانها واقعاً زيبايي و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستيهاي ديگران رنج ميبرند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياري يكديگر برميخيزند. طبيعي است انساني كه داراي حيات اجتماعي است، زماني ميتواند به اميال فطري خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمي وقتي ميبيند مكتبهاي دست ساز بشر و حاكميت انسانهاي بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراواني ظلم و فساد، دردهاي بي شماري را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو ميكند كه روزي مرد آسماني، عالم به نيازها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومتش، حقيقت زيبايي خويش را جلوهگر سازد. بنابراين ظهور امام مهدي(علیه السلام) امري است كه فطرت آن را ميطلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطري، ظهور منجي را نويد داده است.
اگر از راه عقل بخواهيم به اين مطلب بنگريم، ميتوانيم بگوييم: يكي از صفات زيبايي الهي، لطف است. هر كجا فيض الهي امكان داشته باشد، لطف او ميطلبد اين فيض را برساند و از اين رو امامت ـ طبق تعريف شيعه ـ پس از رحلت پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معنا پيدا ميكند؛ چرا كه وجود امام و راهبري او انسان را به خدا نزديكتر و از معصيت دورتر ميكند. حال اگر مردم به گونهاي آماده شدند كه مديريت و حاكم امام معصوم را پذيرا گردند تا در سايه حكومت او، به طرف تعالي و قرب الهي حركت كنند، لطف خدا ميطلبد كه ظهور چنين فردي رقم بخورد.
پاسخ: با توجه به روايات به صورت خلاصه ميتوان چنين گفت:
وقتي مردم جهان آماده پذيرش حضرت شدند، با ديدن علايم ظهور نگاهها متوجه مكه ميشود. حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با اذن و امر خدا همراه با 313نفر از ياران در مسجد الحرام ظاهر ميشوند و با معرفي خود ظهور را اعلام كرده و مردم را به سوي خدا و پيروي از خود دعوت ميكند. با اعلام ظهور، ياران ديگر حضرت نيز به طرف مكه حركت ميكنند تا اين كه جمعيت ياران به ده هزار نفر ميرسد و حضرت خروج ميكند. مكه را به تصرف در ميآورد و پس از اصلاح امور به طرف مدينه حركت ميكند. با تصرف اين شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه ميافتد. البته در طول حركت ياران ديگري نيز به سپاه حضرت افزوده ميشود. در عراق پس از ارشاد و راهنمايي، به جنگ با معاندان و لشكر ظالم سفياني ميپردازد كه در نهايت به پيروزي حضرت و كشته شدن سفياني و سپاه او ميانجامد. سپس حضرت براي فتح بيت المقدس اقدام ميكند. نزول حضرت عيسي(علیه السلام) و نماز خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(علیه السلام) باعث ميشود افراد زيادي از اهل كتاب به اسلام گرايش پيدا كنند و سر انجام با فرستادن ياران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پيروزي نهايي براي اسلام رقم ميخورد.
منبع: www.imammahdi-s.com
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}